court به انگلیسی

From Longman Dictionary

court1 /kɔːt $ kɔːrt/ ●●● S1 W1 noun

محل برگزاری محاکمه، یا افرادی که در آنجا هستند، به ویژه قاضی و هیئت منصفه که شواهد را بررسی می کنند و تصمیم می گیرند که آیا فردی مجرم است یا خیر.

منطقه ای که برای انجام بازی هایی مانند تنیس ساخته شده است

مکانی که یک پادشاه یا ملکه در آن زندگی و کار می کند

court2 verb

سخت تلاش کردن برای راضی کردن کسی، به خصوص به این دلیل که چیزی از او می خواهید

اگر مردی با زنی خواستگاری کند، وقت خود را صرف خوش رفتاری با او می کند، زیرا امیدوار است با او ازدواج کند

Example

The courts ought, therefore, simply to decline jurisdiction in such matters

The new leisure complex has a saunajacuzziswimming pool and tennis courts

The next step is for the lessor to make a court application to obtain an order for possession

The whole trade courts psychological flaws

She finally married a gentleman who had been courting her for years

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام