arrange به انگلیسی

From Longman Dictionary

arrange /əˈreɪndʒ/ ●●● S2 W2 verb

برای سازماندهی یا برنامه ریزی برای چیزی مانند یک جلسه، مهمانی یا سفر

داشتن یا انجام کاری را برای کسی ممکن کند

قرار دادن گروهی از چیزها یا افراد در نظم یا موقعیت خاصی

برای نوشتن یا تغییر یک قطعه موسیقی به گونه ای که برای ساز خاصی مناسب باشد

Example

We’re going on Friday – it’s all arranged

Ann’s arranging a surprise party for Russell’s birthday

He arranged for Andi to leave on the next flight home

Joette, never one for passive visitors, has soon arranged my visits to coincide with the weekly pumpkin observations

Why don’t you arrange the kids and I’ll take their picture

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام