bad به انگلیسی

From Longman Dictionary

bad1 /bæd/ ●●● S1 W1 adjective (comparative worse /wɜːs $ wɜːrs/superlative worst /wɜːst $ wɜːrst/)

ناخوشایند یا احتمال ایجاد مشکل

کیفیت پایین یا کمتر از حد استاندارد قابل قبول

معقول نیست، یا در یک موقعیت خاص مناسب نیست

از نظر اخلاقی اشتباه یا شر

انجام کاری که نباید انجام دهید، یا رفتار نادرست – به ویژه در مورد کودکان یا حیوانات خانگی استفاده می شود

جدی یا شدید

مضر یا مضر

غذایی که بد است خوردن آن بی خطر نیست زیرا پوسیده شده است

نداشتن مهارت یا توانایی در یک فعالیت خاص

بد زبانی بی ادبانه یا توهین آمیز است

زمانی استفاده می شود که فکر می کنید چیزی بسیار خوب است

کسی که بد است بسیار مصمم است و همیشه از قوانین پیروی نمی کند – برای نشان دادن تایید استفاده می شود

bad2 adverb spoken

کلمه ای که به معنای “بد” است که بسیاری از مردم فکر می کنند نادرست است

Example

If the weather’s bad, we could go to the museum instead

But the fuel crisis was not all bad news for riders

In most movies, the bad guy gets caught in the end

I was always really bad at French

The front of the shop had been blown away, and the roof was badly damaged

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام