فـهرســت خدمــــات ≡

bar به انگلیسی

From Longman Dictionary

bar1 /bɑː $ bɑːr/ ●●● S1 W1 noun [countable]

a place where alcoholic drinks are served

مکانی که در آن نوشیدنی‌های الکلی سرو می‌شود

one of the rooms inside a pub

یکی از اتاق‌های داخل یک میخانه

counter where alcoholic drinks are served

پیشخوانی که در آن نوشیدنی های الکلی سرو می شود

a small block of solid material that is longer than it is wide

بلوک کوچکی از مواد جامد که بلندتر از عرض آن است

a group of notes and rests, separated from other groups by vertical lines, into which a line of written music is divided

گروهی از نت‌ها و استراحت‌ها، که با خطوط عمودی از گروه‌های دیگر جدا شده‌اند، که ردیفی از موسیقی نوشته شده به آن تقسیم می‌شود.

a long narrow shape along the sides or at the top of a computer screen, usually containing signs that you can click on

یک شکل باریک بلند در امتداد طرفین یا در بالای صفحه رایانه، معمولاً حاوی علائمی است که می‌توانید روی آنها کلیک کنید

the long piece of wood or metal across the top of the goal in sports such as football

تکه چوب یا فلز بلند بالای دروازه در ورزش هایی مانند فوتبال

a long pile of sand or stones under the water at the entrance to a harbour

توده ای طولانی از ماسه یا سنگ زیر آب در ورودی بندر

a narrow band of colour or light

یک نوار باریک از رنگ یا نور

a narrow band of metal or cloth worn on a military uniform to show rank

نوار باریکی از فلز یا پارچه که برای نشان دادن درجه روی لباس نظامی پوشیده می‌شود

the part of an electric heater that provides heat and has a red light

بخشی از بخاری برقی که گرما را تامین می کند و دارای نور قرمز است

bar2 ●○○ verb (barred, barring) [transitive]

to officially prevent someone from entering a place or from doing something

به طور رسمی از ورود کسی به مکانی یا انجام کاری جلوگیری کند

to prevent people from going somewhere by placing something in their way

برای جلوگیری از رفتن مردم به جایی با قرار دادن چیزی در سر راه خود

bar3 preposition

به جز

Example

The hotel has a licensed bar

cocktail bar

a few bars of the song

the main menu bar at the top of the screen

I used to buy a bar of chocolate every day and give half to my friend

The gold bars were transported from the bank in an armored truck

O’Keefe stood at the bar, drinking and watching the girls

They seized his passport and barred him from leaving the country

The Court of Appeal held that even if there had been a right of rescission it was barred by lapse of time

They then barred him from watching Prisoner Cell Block H, before extending it to a total television ban

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat