beach به انگلیسی

From Longman Dictionary

beach1 /biːtʃ/ ●●● S2 W2 noun [countable]

an area of sand or small stones at the edge of the sea or a lake

منطقه ای از ماسه یا سنگ های کوچک در لبه دریا یا دریاچه

beach2 verb [transitive]

برای کشیدن یک قایق به ساحل و دور از آب

اگر نهنگی خودش را کنار بگذارد یا در ساحل قرار بگیرد، به ساحل شنا می کند و نمی تواند به آب بازگردد.

Bring a lawn chair or beach chair for comfortable seating, and leave the alcoholic beverages at home

The area has miles of unspoiled sandy beaches

lavish breakfast buffet, included in the room rate, is served on a patio overlooking the beach

But her fears were groundless: the generation gap in this instance had him beached on a far shore

We beach briefly to relieve the pain in our nether portions

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام