bed به انگلیسی

From Longman Dictionary

bed1 /bed/ ●●● S1 W1 noun

a piece of furniture that you sleep on

یک تکه مبلمان که روی آن می خوابید

برای اشاره به رابطه جنسی استفاده می شود

زمین صاف در کف رودخانه، دریاچه یا دریا

منطقه ای از باغ، پارک و غیره که برای رشد گیاهان آماده شده است

یک لایه سنگ → سنگ بستر

لایه ای از چیزی که پایه ای را تشکیل می دهد که چیزهای دیگر روی آن قرار می گیرند

منطقه ای در لبه رودخانه یا در آب های عمیق تر که در آن چیزها رشد می کنند

bed2 verb (bedded, bedding) [transitive]

چیزی را محکم و عمیق در چیز دیگری تثبیت کردن

Example

We made love in my big bed as the lemon light of winter days passed into reddish nights

The screens were around the bed and the draught from the door set them billowing like sails

tiptoe over to her bed and give her a nudge

Luch bedded on a bag of bracken in a corner, but she and Ranald woke earlier than the old man

Are you about ready to bed down for the night, Bern

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام