bet به انگلیسی

From Longman Dictionary

bet1 /bet/ ●●● S1 verb (past tense and past participle bet, present participle betting)

به خطر انداختن پول در نتیجه یک مسابقه، بازی، رقابت یا سایر رویدادهای آینده

bet2 ●●● S3 noun

توافقی برای به خطر انداختن پول در نتیجه مسابقه، بازی و غیره یا اتفاقی که می افتد، یا پولی که شما در معرض خطر قرار می دهید

Example

Yeah, he says, I bet you a dollar

Should your management bet the company on a high-risk business strategy?

Albert bowed over the girl’s hand – Caro would bet it wasn’t his wife

He blamed an October snowstorm in Denver for losing a $ 500 bet on the Broncos

The highest yields are from a risky betwhile security means a lower rate of interest

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام