bite به انگلیسی

From Longman Dictionary

bite1 /baɪt/ ●●● S2 verb (past tense bit /bɪt/past participle bitten /ˈbɪtn/present participle biting)

استفاده از دندان برای بریدن، له کردن یا جویدن چیزی

آسیب رساندن به کسی با ایجاد سوراخ در پوستش

اگر جسمی به سطحی گاز بزند، محکم به آن فشار می آورد و حرکت نمی کند و نمی لغزد

تا شروع به ایجاد یک اثر ناخوشایند کند

باور کردن آنچه که کسی به شما می گوید، یا خریدن چیزی که می فروشد، به خصوص زمانی که شما را متقاعد کرده باشد که این کار را انجام دهید.

اگر ماهی گاز بگیرد، غذا را از قلاب می گیرد و در نتیجه گرفتار می شود

bite2 ●●● S3

عمل بریدن یا له کردن چیزی با دندان

سوراخ کوچکی که در آن حیوان یا حشره شما را گاز گرفته است

طعم دلپذیر تند

احساس سردی

کیفیت خاصی در اجرا، نوشته و غیره که استدلال های آن را بسیار مؤثر می کند و احتمالاً مردم را متقاعد می کند

وقتی ماهی غذا را از قلاب می گیرد

روشی که دندان های بالا و پایین یک شخص یا حیوان در هنگام بسته بودن دهان آنها را لمس می کند

Example

Don’t worry about the dog – he won’t bite

Even a friendly dog will bite if it’s scared

Would he care to stay on for a bite to eat?

The barbecue sauce lacked heat and bite

We woke up to find ourselves covered in mosquito bites

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام