فـهرســت خدمــــات ≡

bitter به انگلیسی

From Longman Dictionary

bit‧ter1 /ˈbɪtə $ -ər/ ●●○ S3 W3 adjective

احساس عصبانیت، حسادت و ناراحتی می کنید زیرا فکر می کنید با شما ناعادلانه رفتار شده است

باعث می شود شما احساس ناراحتی و ناراحتی زیادی کنید

یک بحث تلخ، جنگ و غیره، بحثی است که در آن افراد با احساسات شدید نفرت و خشم با یکدیگر مخالفت یا انتقاد می کنند.

داشتن طعم تند و قوی مانند قهوه سیاه بدون شکر

سردی ناخوشایند

Example

Try not to burn the oil, it will make the sauce taste bitter

What had he done to make Juliet so vengeful and bitter

The wind was bitter, but when they lay down Glover felt the warmth of the sun

The party suffered a bitter defeat in 1964

She shot a bitter glance in his direction and left

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat