فـهرســت خدمــــات ≡

blackmail به انگلیسی

From Longman Dictionary

black‧mail1 /ˈblækmeɪl/ ●○○ noun [uncountable]

وقتی کسی سعی می کند از شما پول بگیرد یا با تهدید به گفتن اسرار شما به دیگران شما را وادار به انجام آنچه می خواهد کند

وقتی کسی سعی می کند با تهدید کردن شما را به کاری که می خواهد وادار کند یا اگر آن را انجام ندهید با ایجاد احساس گناه در شما.

blackmail2 ●○○ verb [transitive]

استفاده از اخاذی علیه کسی

blackmail
blackmail

Example

She recounted the harassments and blackmail threats by Atkins and his undercover colleague

No, he used some pretty outrageous emotional blackmail on me

This is a move that immediately suggests a preliminary to political blackmail

You cannot blackmail a man who has nothing to hide

Capshaw was going to try to blackmail him

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat