blanket به انگلیسی

From Longman Dictionary

blan‧ket1 /ˈblæŋkɪt/ ●●○ noun

a cover for a bed, usually made of wool

پوششی برای تخت که معمولاً از پشم ساخته می شود

پوشش ضخیم یا ناحیه چیزی

چیزی که یافتن اطلاعات یا حقیقت در مورد چیزی را برای شما سخت می کند

blanket2 verb [transitive]

پوشاندن چیزی با یک لایه ضخیم

blanket
blanket

Example

Too many trucks have been stolenclothesblanketsmedicines looted

And we’ve no hot water bottles or extra blankets on board

He walked over and pulled the blanket off the body

Later, looking back, I wondered if for a brief hour my malady had blanketed me from consciousness of the present

blanket requirement was announced by education officials — all schools had to cut their budgets by 25%

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام