blue به انگلیسی

دیکشنری آنلاین زبان انگلیی

From Longman Dictionary

blue /bluː/ ●●● S1 W2 adjective

having the colour of the sky or the sea on a fine day

داشتن رنگ آسمان یا دریا در یک روز خوب

غمگین و بی امید

جوک های آبی، داستان ها و غیره در مورد رابطه جنسی هستند، به گونه ای که ممکن است برخی افراد را آزار دهد

Example

Thousands of fertilized sea urchin eggsstarfish and blue clams returned to Earth with the astronauts

Inside this box, the hotred upwellings of the mantle moved past coldblue downwellings

The man who shot Richard had grey hair and was wearing a black leather jacket, a blue jumper and jeans

I found the kids watching a blue movie on the video last night

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام