board به انگلیسی

From Longman Dictionary

board1 /bɔːd $ bɔːrd/ ●●● S1 W1 noun

یک تکه چوب، پلاستیک و غیره که می توانید از آن برای نشان دادن اطلاعات استفاده کنید

یک تکه تخت از چوب، پلاستیک، کارت و غیره که برای هدف خاصی مانند بریدن چیزها یا برای انجام بازی‌های داخلی استفاده می‌کنید.

گروهی از افراد در یک شرکت یا سازمان دیگر که قوانین و تصمیمات مهم را اتخاذ می کنند

یک تکه چوب تخت و نازک طولانی که برای ساخت کف، دیوار، نرده و غیره استفاده می شود

وعده‌های غذایی که وقتی برای اقامت در جایی پول پرداخت می‌کنید برای شما فراهم می‌شود

تخته موج سواری یا تخته بادبانی

یک برد مدار

board2 ●●○ verb

سوار شدن به اتوبوس، هواپیما، قطار و غیره برای سفر به جایی

اقامت در اتاقی در خانه کسی که هزینه آن را پرداخت می کنید

در مدرسه ماندن در شب و همچنین در روز

Example

A week later he boarded a ship bound for New York

The sooner Morgan boarded the chopper and pushed off the better

Room and board is $3,000 per semester

It was a notice board devoted exclusively to funeral announcements, and the lawyer’s death was well represented

If you don’t agree with the result etc you can appeal to the board of examiners

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام