boil به انگلیسی

From Longman Dictionary

boil1 /bɔɪl/ ●●● S3 verb

وقتی مایعی می‌جوشد، یا وقتی آن را می‌جوشانید، آنقدر داغ می‌شود که تبدیل به گاز می‌شود

پختن چیزی در آب جوش

اگر چیزی حاوی مایع بجوشد، مایع درون آن در حال جوشیدن است

شستن چیزی با استفاده از آب جوش

اگر از خشم می جوشید، به شدت عصبانی هستید

boil2 noun

تورم عفونی دردناک زیر پوست کسی

Example

Boil the potatoes until they are soft

This got Jim’s blood boiling and, driving like a tiger, he dominated from the start

The boy’s body is covered in boils

Finally the water in the kettle comes to a boil

Gradually stir in chicken broth and bring to a boil, stirring

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام