فـهرســت خدمــــات ≡

box به انگلیسی

From Longman Dictionary

box1 /bɒks $ bɑːks/ ●●● S1 W1 noun

container for putting things in, especially one with four stiff straight sides

ظرفی برای قرار دادن چیزها، به خصوص ظرفی با چهار طرف مستقیم و سفت

مقدار چیزی که در یک جعبه وجود دارد

یک مربع کوچک در صفحه برای نوشتن اطلاعات توسط افراد

مربع یا مستطیل در صفحه ای که در آن اطلاعات داده می شود یا می توان در آن پاسخ نوشت

منطقه کوچکی از یک تئاتر یا دادگاه که از محل نشستن افراد دیگر جدا است

یک ساختمان یا سازه کوچک که برای یک هدف خاص استفاده می شود

منطقه خاصی از یک زمین ورزشی که با خطوط مشخص شده و برای هدف خاصی استفاده می شود

یک تکه پلاستیک که مرد روی اندام های جنسی خود می بندد تا هنگام ورزش، به ویژه کریکت، از آنها محافظت کند.

درخت کوچکی که در زمستان برگ های خود را نگه می دارد و اغلب در اطراف لبه باغ یا مزرعه کاشته می شود

box2 ●○○ verb

برای مبارزه با کسی به عنوان یک ورزش با ضربه زدن با دستان بسته خود در داخل دستکش های چرمی بزرگ

برای قرار دادن وسایل در جعبه ها

کشیدن کادر دور چیزی در یک صفحه

Example

She’d just box a few earsknock a few heads together like she did with the Rattries, and chase them off

I should be able to box Jerome

It comes from a collection of letters I found in a box at the top of the attic

The young Sri Lankan scorer in the press box awarded it to Manuel

I carry Jack in a cardboard box and he seems relaxed as we have a quiet conversation in the dark

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat