buy به انگلیسی

From Longman Dictionary

buy1 /baɪ/ ●●● S1 W1 verb (past tense and past participle bought /bɔːt $ bɒːt/)

برای بدست آوردن چیزی با پرداخت پول برای آن

اگر با مبلغی چیزی بخرید، پرداخت آن کافی است

باور کردن چیزی که کسی به شما می گوید، به خصوص زمانی که احتمال صحت آن وجود ندارد

پرداخت پول به کسی، به ویژه شخصی که در مقامی قرار دارد، به منظور ترغیب او به انجام کار غیر صادقانه

buy2 noun [countable, usually singular]

چیزی که ارزش خرید دارد، زیرا ارزان است، کیفیت خوبی دارد یا احتمالاً ارزش آن افزایش می یابد

عمل خرید چیزی، به ویژه چیزی غیرقانونی

Example

dollar doesn’t buy much these days

The theme for April will be Easter and all proceeds will help buy glass and chinaware

bought a new dress today at Macy’s

Salomon Brothers raised the disk-drive concern to strong buy from buy

If available and if priced right, it will be a good buy

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام