card به انگلیسی
From Longman Dictionary
card1 /kɑːd $ kɑːrd/ ●●● S1 W2 noun
a small piece of plastic or paper containing information about a person or showing, for example, that they belong to a particular organization, club etc
یک تکه پلاستیک یا کاغذ کوچک حاوی اطلاعاتی در مورد یک شخص یا نشان می دهد که برای مثال به یک سازمان خاص، باشگاه و غیره تعلق دارد.
a small piece of plastic, especially one that you get from a bank or shop, which you use to pay for goods or to get money
یک تکه پلاستیک کوچک، مخصوصاً پلاستیکی که از بانک یا مغازه می گیرید و از آن برای پرداخت هزینه کالا یا دریافت پول استفاده می کنید.
a piece of folded thick stiff paper with a picture on the front, that you send to people on special occasions
یک تکه کاغذ ضخیم تا شده با یک تصویر در جلو، که در مناسبت های خاص برای مردم ارسال می کنید.
a card with a photograph or picture on one side, that you send to someone when you are on holiday
کارتی با یک عکس یا تصویر در یک طرف، که هنگام تعطیلات برای شخصی ارسال می کنید
thick stiff paper
کاغذ سفت ضخیم
a small piece of thick stiff paper that information can be written or printed on
یک تکه کوچک کاغذ سفت ضخیم که اطلاعات را می توان روی آن نوشت یا چاپ کرد
a small piece of thick stiff paper with numbers and signs or pictures on one side. There are 52 cards in a set
یک تکه کاغذ ضخیم سفت با اعداد و علائم یا تصاویر در یک طرف. 52 کارت در یک مجموعه وجود دارد
a game in which these cards are used
بازی ای که در آن از این کارت ها استفاده می شود
a small piece of thick stiff paper with numbers or pictures on them, used to play a particular game
یک تکه کاغذ سفت ضخیم با اعداد یا تصاویر روی آنها که برای انجام یک بازی خاص استفاده می شود
a small piece of thick stiff paper that shows your name, job, and the company you work for
یک تکه کاغذ ضخیم و سفت که نام، شغل و شرکتی را که در آن کار می کنید نشان می دهد
a piece of equipment inside a computer that the chips are attached to, that allows the computer to do specific things
قطعه ای از تجهیزات داخل یک کامپیوتر که تراشه ها به آن متصل هستند و به کامپیوتر اجازه می دهد کارهای خاصی را انجام دهد
یک فرد سرگرم کننده یا غیر معمول
a small piece of stiff red or yellow paper, shown to a player who has done something wrong in a game such as football
یک تکه کاغذ سفت قرمز یا زرد که به بازیکنی نشان داده می شود که در یک بازی مانند فوتبال اشتباهی انجام داده است.
a list of races or matches at a sports event, especially a horse race
لیستی از مسابقات یا مسابقات در یک رویداد ورزشی، به ویژه یک مسابقه اسب دوانی
a small piece of thick stiff paper with a special picture on one side, that is put down in a pattern in order to tell someone what will happen in their future
یک تکه کاغذ ضخیم ضخیم با یک تصویر خاص در یک طرف، که به شکل یک الگو قرار داده می شود تا به کسی بگوید در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.
a tool that is similar to a comb and is used for combing, cleaning, and preparing wool or cotton for spinning
ابزاری که شبیه شانه است و برای شانه کردن، تمیز کردن و آماده کردن پشم یا پنبه برای ریسندگی استفاده می شود.
card2 verb [transitive]
to ask someone to show a card proving that they are old enough to do something, especially to buy alcohol
از کسی بخواهید که کارتی نشان دهد که نشان می دهد برای انجام کاری، به ویژه برای خرید الکل، به اندازه کافی بزرگ است
to show a red or yellow card to someone playing a sport such as football, to show that they have done something wrong
نشان دادن کارت قرمز یا زرد به فردی که در یک ورزش مانند فوتبال فعالیت می کند، تا نشان دهد که کار اشتباهی انجام داده است
to comb, clean, and prepare wool or cotton, before making cloth
شانه کردن، تمیز کردن و آماده کردن پشم یا پنبه، قبل از ساختن پارچه
Example
I don’t like if I can’t see what’s on the cards
a birthday card
I got a card from Henry; he’s in Colorado
Clerks are supposed to card everyone buying alcohol who looks under 30
Stewart Cink also carded a 64