فـهرســت خدمــــات ≡

chain به انگلیسی

From Longman Dictionary

chain1 /tʃeɪn/ ●●● S3 W2 noun

یک سری حلقه های فلزی که به صورت خطی به هم متصل می شوند و برای بستن وسایل، وزنه ها، تزئینات و غیره استفاده می شوند.

مجموعه ای از رویدادها یا اقدامات مرتبط، به ویژه که منجر به نتیجه نهایی می شود

تعدادی مغازه، هتل، سینما و غیره که توسط همان شرکت یا شخص مدیریت یا اداره می شود

افراد یا چیزهایی که به هم متصل یا در کنار یکدیگر هستند و یک خط را تشکیل می دهند

زنجیر فلزی به پاها و بازوهای یک زندانی بسته می شود تا از فرار آنها جلوگیری کند

تعدادی از مردم در حال خرید خانه هستند، جایی که هر فرد باید قبل از خرید خانه شخص بعدی، فروش خانه خود را کامل کند.

chain2 verb

بستن کسی یا چیزی به چیز دیگری با استفاده از زنجیر مخصوصاً برای جلوگیری از فرار یا دزدیده شدن آنها

CHAIN
CHAIN

Example

Hundreds of smaller chains and stores went out of business, many hurt by price wars waged by appliance chains

The coffee chain has rolled out the concept in a number of markets across the country

He came to the defense of his younger brother, Von, by swinging a chain at his attacker

The gates were chained shut

Like that to chain her up and keep all the food away

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat