فـهرســت خدمــــات ≡

clock به انگلیسی

From Longman Dictionary

clock1 /klɒk $ klɑːk/ ●●● S2 W3 noun [countable]

ابزاری که ساعت را در یک اتاق یا بیرون ساختمان نشان می دهد

clock2 verb [transitive]

برای طی کردن یک مسافت در یک زمان خاص یا رسیدن به سرعت خاصی در یک مسابقه

برای اندازه گیری یا ثبت زمان یا سرعتی که شخص یا چیزی با آن در حال حرکت است

به کسی یا چیزی توجه کردن یا با دقت به آنها نگاه کردن

برای کاهش تعداد مایل یا کیلومتر نشان داده شده بر روی ابزار در ماشینی که می گوید چقدر پیش رفته است تا ماشین را با پول بیشتری بفروشید.

Example

Livingstone clocked 18 mins 6 secs for the 3 1/2 miles in heavy rainbeating Vose by ten metres

The runner from Lynbrook clocked the fastest time this season on the mile run

In essencefire is networked to a clock

He covered her with a blanket and set the alarm clock to ring in an hourwrapping it in a towel

Two garden seats went at £155; a Vienna wall clock made £190 and a school clock £90

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat