cold به انگلیسی

 

From Longman Dictionary

cold¹ /kəʊld $ koʊld/ ●●● S1 W1 adjective (comparative colder, superlative coldest)

something that is cold has a low temperature

چیزی که سرد است دمای پایینی دارد

when there is cold weather, the temperature of the air is very low

هنگامی که هوا سرد است، دمای هوا بسیار پایین است

cold food is cooked but not eaten hot

غذای سرد پخته می شود اما گرم مصرف نمی شود

unfriendly or lacking normal human feelings such as sympathy, pity, humour etc

غیر دوستانه یا فاقد احساسات عادی انسانی مانند همدردی، ترحم، شوخ طبعی و غیره

a cold colour or light reminds you of things that are cold

یک رنگ یا نور سرد شما را به یاد چیزهایی می اندازد که سرد هستند

used in children’s games, to say that someone is far away from the hidden object or answer they are trying to find

در بازی های کودکان استفاده می شود، برای گفتن اینکه فردی از شی پنهانی که در جستجوی یافتن آن هستند دور است

cold² ●●● S2 W3 noun

a common illness that makes it difficult to breathe through your nose and often makes your throat hurt

یک بیماری شایع که تنفس از طریق بینی را دشوار می کند و اغلب باعث درد گلو می شود

a low temperature or cold weather

دمای پایین یا هوای سرد

cold³ adverb

suddenly and completely

به طور ناگهانی و کامل

Example

He woke up in the middle of the night feeling cold

Come and sit by the fire. You look cold

I thought you were supposed to get cold chills on your right leg

Going on vacation is a lot like getting a cold

I can’t just get up there and make a speech cold