comb به انگلیسی

From Longman Dictionary

comb1 /kəʊm $ koʊm/ ●●● S3 noun

یک قطعه صاف از پلاستیک، فلز و غیره با ردیفی از دندان های نازک در یک طرف، که برای مرتب کردن موهای شما استفاده می شود.

یک تکه تخت کوچک پلاستیکی، فلزی و غیره با ردیفی از دندانه های نازک در یک طرف، که برای نگه داشتن موهای شما یا تزئین استفاده می شود.

اگر موهایتان را شانه کنید، با استفاده از شانه آن را مرتب می کنید

تکه قرمز گوشتی که بالای سر مرغ نر رشد می کند

comb2 ●●● S3 verb

برای اینکه موها با استفاده از شانه مرتب به نظر برسند

برای جستجوی کامل یک مکان

comb

Example

His blond hair was neatly combed

There was no way I could search the entire house, but I could certainly comb a couple of places

Your hair needs a good comb

But the dances are normally performed on a comb in the hive where they hang vertically

Hair is in a stretched state when wet, a wide-tooth comb reduces breakage by gently passing through hair

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام