cook به انگلیسی

From Longman Dictionary

cook1 /kʊk/ ●●● S1 W3 verb

to prepare food for eating by using heat

برای تهیه غذا برای خوردن با استفاده از گرما

با استفاده از گرما برای خوردن آماده شود

cook2 ●●● S2 noun [countable]

کسی که به عنوان شغل خود غذا درست می کند و می پزد

I usually cook a big meal on Sundays

And the three hundred horsepower presumably needed to cook and dry the pulp

Many people are timid about eating pork cooked less than well-done

This column takes a look at local cooks, their culinary likes and dislikes and favorite recipes

Jane used to work as a cook in an Italian restaurant

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام