فـهرســت خدمــــات ≡

cooking به انگلیسی

From Longman Dictionary

cook‧ing1 /ˈkʊkɪŋ/ ●●○ noun

the activity of preparing food so that it is ready to eat, usually by heating it

فعالیت تهیه غذا به گونه ای که آماده خوردن باشد، معمولاً با حرارت دادن آن

غذایی که به روشی خاص یا توسط شخص خاصی ساخته شده است

cooking2 adjective

مناسب برای پخت و پز یا استفاده می شود

Example

My mother does all the cooking

simple basic home cooking

There’s nothing like home cooking

Good home cooking is served and fresh local and garden produce are used

The rooms all have cooking facilities

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat