فـهرســت خدمــــات ≡

cut off به انگلیسی

From Longman Dictionary

cut somebody/something off phrasal verb

جدا کردن چیزی با بریدن آن از قسمت اصلی

برای توقف عرضه چیزی مانند برق، گاز، آب و غیره

اینکه ناگهان نتوانید کسی را که تلفنی با او صحبت می‌کنید بشنوید

اگر مکانی قطع شود، مردم نمی توانند آن را ترک کنند یا به آن برسند

از جاهای دیگر فاصله زیادی داشته باشید و دسترسی به آن دشوار باشد

اگر کسی قطع شود، تنها است و قادر به ملاقات با افراد دیگر نیست

قطع رابطه دوستانه با کسی

حرف کسی را قطع کند و او را از تمام کردن حرفش باز دارد

برای جلوگیری از داشتن چیزی که نیاز دارد یا می خواهد

امتناع از اینکه اجازه دهید کسی پول یا دارایی شما را دریافت کند، مخصوصاً هنگام مرگ

به طور ناگهانی در مقابل یک ماشین در حال حرکت به شکل خطرناکی رانندگی کنید

برای انجام کاری به دلیل عصبانیت، حتی اگر به شما آسیب برساند

cut-offcutoff /ˈkʌtɒf $ -ɒːf/ noun

حد یا سطحی که در آن انجام کاری را متوقف می کنید

هنگامی که شما به طور کامل انجام کاری یا ارائه چیزی را متوقف می کنید

Example

One of his fingers was cut off in the accident

Accessible only by air, the town is cut off from the rest of the country

How much easier to cut yourself off from all these problems and withdraw emotionally into the less demanding machine of prison life

However, if you are the proud parent of more valuable Koi fry, where is the cut-off point for outdoor survival?

The short-term goal will represent a cut-off point that will trigger reinforcement or recognition for performance improvement

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat