day به انگلیسی

From Longman Dictionary

day /deɪ/ ●●● S1 W1 noun

یک دوره 24 ساعته

بازه زمانی بین زمانی که هوا در صبح روشن می شود و زمانی که هوا تاریک می شود

زمانی در طول روز که بیدار و فعال هستید

زمانی که برای انجام کار خود در یک دوره 24 ساعته صرف می کنید

در مورد زمانی در گذشته صحبت می کرد

قبلاً در مورد وضعیتی که اکنون وجود دارد صحبت می کرد

در مورد زمانی در آینده صحبت می کرد

Example

The white men forget us and death comes almost every day for some of my people

I work an eight-hour day

One day Mulholland was approached by a man in a carriage who demanded to know his name and what he was doing

They want to arrange their own lunchesdecide for themselves how to spend some days

It was cold and the days were getting shorter

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام