dinner به انگلیسی

From Longman Dictionary

din‧ner /ˈdɪnə $ -ər/ ●●● S1 W2 noun

وعده غذایی اصلی روز که در وسط روز یا عصر مصرف می شود

یک مناسبت رسمی هنگام صرف یک وعده عصرانه، اغلب برای جشن گرفتن چیزی

Example

Allen and Wanda celebrated their anniversary at a dinner hosted by their children

Ann and I attended a dinner at the City Chamber of Commerce

We had finished dinner and were waiting for the bill

He comes home for his dinner, then goes back to the factory

Since the pregame dinner at three, Sandie has told everyone who will listen just how scared she is

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام