dirty به انگلیسی

From Longman Dictionary

dirt‧y1 /ˈdɜːti $ ˈdɜːr-/ ●●● S2 W3 adjective (comparative dirtier, superlative dirtiest)

پوشیده شده یا توسط یک ماده ناخواسته مشخص شده است

مربوط به رابطه جنسی، به نحوی که غیراخلاقی یا ناخوشایند تلقی شود

برای تأکید بر این که فکر می کنید کسی یا چیزی بد، ناصادق یا غیراخلاقی است استفاده می شود

حاوی یا در اختیار داشتن مواد مخدر غیرقانونی

یک رویداد ورزشی کثیف رویدادی است که در آن افرادی که در آن مسابقه شرکت می کنند به طور غیرقانونی از مواد مخدر برای بهبود عملکرد خود استفاده می کنند

تولید آلودگی یا دی اکسید کربن

dirty2 verb (dirtied, dirtying, dirties) [intransitive, transitive]

چیزی کثیف کردن

ایجاد احساس بد، ناصادق یا غیر اخلاقی به کسی

dirty

Example

Look how dirty your hands are

Having to lay employees off is a dirty job

We were hot and dirty after working in the garden all afternoon

There were cigarette butts and dirtied napkins everywhere

He opened a book with his thumbnail, as if afraid of dirtying his fingers

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام