done به انگلیسی

From Longman Dictionary

done1 /dʌn/ verb

گذشته ی انجام دادن do

done2 adjective [not before noun, no comparative]

تمام شده یا تکمیل شده است

به اندازه کافی پخته شده برای خوردن

done3 interjection

برای موافقت و پذیرش شرایط یک معامله استفاده می شود

Example

I’ll give you $90 for it.’ ‘Done

The servants glared angrily, eager to get the grisly business over and done with

The party was greatly relieved to get the whole business over and done with

Now I’ve got to save up and get it over and done with

The job’s almost done

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام