early به انگلیسی

From Longman Dictionary

ear‧ly1 /ˈɜːli $ ˈɜːrli/ ●●● S1 W1 adjective

in the first part of a period of time, event, or process

در بخش اول یک دوره زمانی، رویداد یا فرآیند

رسیدن یا قبل از زمان معمول یا مورد انتظار اتفاق می افتد

برای تأکید بر اینکه چیزی تازه شروع شده است استفاده می شود، به خصوص زمانی که نمی دانید چگونه پیشرفت می کند

یکی از اولین افراد، رویدادها، ماشین ها و غیره بودن

early2 ●●● S1 W1 adverb

قبل از زمان معمول، تنظیم شده یا مورد انتظار

نزدیک به آغاز یک دوره زمانی، رویداد، فرآیند و غیره

Example

By the early 1970s, partly preoccupied by family life, Tutin was seen far less in the theatre

Early detection of cancer improves the chances of survival

Or has democracy itself been adapted to accommodate earlier suspicions and hostility

The flowers were planted earlier in the spring

You should get there early if you want a good seat

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام