easy به انگلیسی

From Longman Dictionary

eas‧y1 /ˈiːzi/ ●●● S1 W1 adjective (comparative easier, superlative easiest)

انجام آن دشوار نیست و نیاز به تلاش زیادی ندارد

راحت یا آرام و بدون مشکل

احساس نگرانی یا اضطراب نمی کنید

دوستانه و خوشایند با افراد دیگر

می توان بدون مشکل شکار یا حمله کرد

کسی، به خصوص زنی که آسان است، شرکای جنسی زیادی دارد

Example

The questions were really easy

He has lived an easy life in college for the last few years

As on Suilven, the ridge dips to an easy saddle and rises to an east top

This is not an easy time to be traveling

He doesn’t find it easy to talk about his personal feelings

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام