فـهرســت خدمــــات ≡

edge به انگلیسی

From Longman Dictionary

edge1 /edʒ/ ●●● S2 W2 noun

بخشی از یک شی که از مرکز آن دورتر است

قسمت تیز نازک تیغه یا ابزاری که برش می دهد

چیزی که به شما برتری نسبت به دیگران می دهد

کیفیتی در صدای کسی که باعث می شود کمی عصبانی یا بی حوصله به نظر برسد

منطقه ای در کنار شیب بسیار تند

کیفیت خاصی از هیجان یا خطر

edge2 verb

با چندین حرکت کوچک به تدریج حرکت کنید یا کاری را انجام دهید

گذاشتن چیزی در لبه یا حاشیه چیزی

به تدریج تغییر کند، مخصوصاً برای اینکه بهتر یا بدتر شود

برای بریدن لبه های یک منطقه از چمن به طوری که مرتب و صاف باشند

Example

He set the ashtray down on the edge of the table

Not only did I have loops at the edge, but seven or eight stitches actually leapt off the needles

There was a strong sweet earthy smell from the slopes of soil around its edges

As he edged closer, Jan became more nervous

Then he edged a ball into his pad and some one made a stifled appeal

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat