فـهرســت خدمــــات ≡

egg به انگلیسی

From Longman Dictionary

egg1 /eɡ/ ●●● S1 W2 noun

a round object with a hard surface, that contains a baby birdsnakeinsect etc and which is produced by a female bird, snake, insect etc

جسم گرد با سطح سخت که حاوی بچه پرنده، مار، حشره و غیره است و توسط پرنده ماده، مار، حشره و غیره تولید می شود.

یک تخم مرغ مخصوصاً از مرغ که برای غذا استفاده می شود

چیزی به شکل تخم مرغ

سلولی که توسط یک زن یا حیوان ماده تولید می‌شود و با اسپرم (=سلول نر) ترکیب می‌شود و بچه می‌سازد.

Example

This may be what some of those egging the freedom fighters on want to happen

Blackbirds lay their eggs in March

There were the hens to be fed, their eggs to be collected

We had fried eggs for breakfast

One large egg, for instance, contains about 213 milligrams of cholesterol

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat