equal به انگلیسی

From Longman Dictionary

e‧qual1 /ˈiːkwəl/ ●●● S1 W2 adjective

از نظر اندازه، تعداد، مقدار، ارزش و غیره مانند چیز دیگری است

داشتن حقوق، فرصت ها و غیره مشابه با دیگران، فارغ از نژاد، مذهب، یا جنسیت

equal2 ●●○ S3 W3 verb (equalled, equalling British English, equaled, equaling American English)

از نظر اندازه، تعداد یا مقدار دقیقاً مشابه چیز دیگری باشد

خوب بودن به اندازه چیز دیگری، یا رسیدن به استانداردهای مشابه با شخص یا چیز دیگری

برای ایجاد یک نتیجه یا اثر خاص

equal3 ●○○ noun [countable]

کسی که به اندازه شما مهم، باهوش و غیره است، یا از حقوق و فرصت های مشابه شما برخوردار است

Example

Black protestors campaigned for equal rights throughout the 1960s

You should spend an equal amount of time on each question in the test

 Democracy is based on the idea that all members of society are equal

Air pressure at sea level equals 1.03kg per square centimetre

But Aggie was first among equals

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام