exam به انگلیسی

From Longman Dictionary

ex‧am /ɪɡˈzæm/ ●●● S1 noun [countable]

یک آزمون گفتاری یا کتبی دانش، به ویژه یک آزمون مهم

مقاله ای که سوالات امتحانی روی آن نوشته شده است

مجموعه ای از آزمایشات پزشکی

Example

He’s upstairs, revising for an exam

At one point, Fred cheated on an exam

 Proving that I could do it, and do it well, was finally my sole motivation when I began my exams

She says many things other than exam results make a good school

How did you do in your exams

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام