skin به انگلیسی

From Longman Dictionary

skin1 /skɪn/ ●●● S2 W2 noun

لایه بیرونی طبیعی بدن یک فرد یا حیوان

پوست حیوان، گاهی شامل خز آن نیز می شود که برای ساختن چرم، لباس و غیره استفاده می شود

پوشش بیرونی طبیعی برخی از میوه ها و سبزیجات

یک لایه جامد نازک که روی یک مایع تشکیل می شود، به خصوص زمانی که سرد می شود

لایه ای که بخشی از یک وسیله نقلیه، ساختمان، شی و غیره است، به ویژه در خارج

نحوه نمایش اطلاعات خاص بر روی صفحه نمایش کامپیوتر، به خصوص زمانی که بتوان آن را به سرعت و به راحتی تغییر داد

skin2 verb (skinned, skinning) [transitive]

برای برداشتن پوست حیوان، میوه یا سبزی

با مالیدن مقداری پوست به خود آسیب برسانید

شکست دادن کامل کسی

skin
skin

Example

The toad’s skin produces a poisonous substance

He was born with a white layer of skin over his right eye

skin on the top of the pudding

You look back and see that there is more than one way to skin a cat

Although it wore a dress, the person was unrecognizable as the face had been skinned

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام