فـهرســت خدمــــات ≡

fair به انگلیسی

From Longman Dictionary

fair1 /feə $ fer/ ●●● S1 W2 adjective

یک موقعیت، سیستم، شیوه رفتار با مردم یا قضاوت منصفانه، منطقی، قابل قبول و درست به نظر می رسد

رفتار با همه به گونه ای که درست یا برابر باشد

کسی که روشن است، یا دارای مو یا پوست روشن است، مو یا پوستی دارد که رنگ آن بسیار روشن است

مبارزه، بازی یا انتخابات عادلانه، مبارزه ای است که طبق قوانین انجام می شود یا انجام می شود

نه به خصوص خوب و نه به خصوص بد

هوای منصفانه خوشایند و بدون باد، باران و غیره است

دلنشین و جذاب

fair2 ●●○ noun [countable]

نوعی سرگرمی در فضای باز، که در آن ماشین‌های بزرگی برای سوار شدن وجود دارد و بازی‌هایی که در آن می‌توانید برنده جایزه شوید.

یک رویداد در فضای باز، که در آن ماشین‌های بزرگی برای سوار شدن، بازی‌هایی برای بازی کردن، و گاهی حیوانات مزرعه‌ای که قضاوت و فروخته می‌شوند وجود دارد.

یک رویداد در فضای باز با بازی ها و چیزهایی برای خوردن و نوشیدن که معمولاً برای دریافت پول برای مدرسه، باشگاه و غیره برگزار می شود

بازاری که در آن حیوانات و محصولات کشاورزی به فروش می رسد

Example

Mrs. Anderson is strict but she’s fair

The old system of student funding seemed much fairer

Wearing my competition hat, I shall be happy to examine any evidence which suggests that competition is not fair

Her ceramics are sought after at craft fairs in Northallerton, Harrogate and York

Such fairs are a great morale booster for any nurse who feels unappreciated

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat