صفحه اصلی
فـهرســت خدمــــات ≡

fast به انگلیسی

From Longman Dictionary

fast1 /fɑːst $ fæst/ ●●● S2 W2 adjective

moving or able to move quickly

در حال حرکت یا قادر به حرکت سریع

انجام کاری یا اتفاق در مدت کوتاهی

ساعتی که سریع است زمان دیرتر از زمان واقعی را نشان می دهد

رنگی که سریع باشد با شستن لباس تغییر نمی کند

سطح سریع سطحی است که توپ روی آن خیلی سریع حرکت می کند

درگیر شدن سریع در روابط جنسی با مردان

fast2 ●●● S2 W3 adverb

به سرعت حرکت می کند

در مدت زمان کوتاهی اتفاق می افتد

fast3 verb [intransitive]

برای مدتی کم یا اصلاً غذا نخورید، مخصوصاً به دلایل مذهبی

fast4 noun [countable]

دوره ای که در طی آن شخص به خصوص به دلایل مذهبی غذا نمی خورد

Example

Nevertheless, when moral considerations made a fast imperative, his body had no veto

Boeing’s new plane is faster and more luxurious than anything else they have ever produced

He must complete his mission and leave as fast as possible

At which Stour realised suddenly that he was the one who must act, and fast

They fasted for a further 2 hours, after which they were allowed normal food and fluid intake

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat