فـهرســت خدمــــات ≡

female به انگلیسی

From Longman Dictionary

fe‧male1 /ˈfiːmeɪl/ ●●● S3 W2 adjective

مربوط به زنان یا دختران

متعلق به جنسیتی که می تواند بچه دار شود یا تخمک تولید کند

یک گیاه یا گل ماده میوه می دهد

یک قسمت ماده از یک تجهیزات دارای سوراخ هایی است که قسمت نر را می توان در آن نصب کرد

female2 ●●● W3 noun [countable]

حیوانی که متعلق به جنس است که می تواند بچه دار شود یا تخم تولید کند

یک زن یا دختر

گیاهی که گل یا میوه می دهد

Example

Among female singers, Jessye Norman has a highly enthusiastic following, in part because opera appearances are rare

remember watching a whole flock of female phalaropes badgering a poor male so intensely he almost drowned

What about the differences between the male and female brain

Was this the treatment Roman meted out to any female who presumed a little too much, grew a little too possessive

Adult males came in at 10 hours a week, adult females and college students at 9 hours, teen-agers at 7

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat