forget به انگلیسی

From Longman Dictionary

for‧get /fəˈɡet $ fər-/ ●●● S1 W1 verb (past tense forgot /-ˈɡɒt $ -ˈɡɑːt/past participle forgotten /-ˈɡɒtn $ -ˈɡɑːtn/)

به یاد نیاوردن حقایق، اطلاعات، یا افراد یا چیزهای گذشته

یادت نره کاری رو که باید انجام بدی

به یاد نداشته باشید چیزی را که نیاز دارید با خود بیاورید

دست از فکر کردن یا نگرانی در مورد کسی یا چیزی

دیگر به کسی یا چیزی اهمیت ندادن یا به آن توجه نکردند

از برنامه ریزی برای انجام کاری دست بردارید زیرا دیگر ممکن یا معقول نیست

Example

I keep forgetting that you’re allergic to chocolate

Back then, reporters and police were coming to the house for weeks, until people started to forget

forgot all about tomorrow’s exam

He examined the intercom again, but seemed to have forgotten how it worked

Look, we aren’t making any progress – let’s just forget the whole idea

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام