friendly به انگلیسی

From Longman Dictionary

friend‧ly1 /ˈfrendli/ ●●● S2 W3 adjective (comparative friendlier, superlative friendliest)

رفتار کردن با کسی به گونه ای که نشان دهد شما او را دوست دارید و آماده صحبت با او یا کمک به او هستید

با کشور خود در جنگ نیستید یا با شما مخالفت نمی کنید

یک بازی دوستانه برای لذت یا تمرین انجام می شود و نه به این دلیل که برنده شدن مهم است

friendly2 noun (plural friendlies) [countable]

بازی ای که برای لذت یا تمرین انجام می شود و نه به این دلیل که برنده شدن مهم است

Example

We had not yet met Odd-Knut, but his voice was friendly and competent

The restaurant had good food and a friendly atmosphere

You’re lucky to work in such a friendly office

The games on the site are divided into two categoriesfriendlies and tournaments

None of the friendlies would have been able to see let alone reach them under the dense canopy where they went down

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام