full به انگلیسی

From Longman Dictionary

full /fʊl/ ●●●  adjective

containing as much or as many things or people as possible, so there is no space left

تا جایی که ممکن است شامل چیزها یا افراد زیادی باشد، بنابراین فضایی باقی نمی ماند

کامل و شامل تمام قطعات یا جزئیات

بیشترین مقدار یا بالاترین سطح چیزی که ممکن است

آنقدر غذا خورده اید که دیگر نمی توانید بخورید

برای تأکید بر مقدار، کمیت یا نرخ استفاده می شود

مشغول و شامل بسیاری از فعالیت های مختلف است

ساخته شده با استفاده از مواد زیادی و اتصالات شل

بزرگ و گرد به شکلی جذاب

داشتن طعم رضایت بخش قوی

به طرز دلپذیری بلند و عمیق

Example

The class is full, but you can register for next term

The Health Centre offers a full range of services

We devote five full days a month to training

Only full members have the right to vote

Now you can enjoy Nescafé’s fuller flavour in a decaffeinated form

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام