فـهرســت خدمــــات ≡

ghost به انگلیسی

From Longman Dictionary

ghost1 /ɡəʊst $ ɡoʊst/ ●●● S3 noun [countable]

the spirit of a dead person that some people think they can feel or see in a place

روح یک فرد مرده که برخی از مردم فکر می‌کنند می‌توانند آن را در مکانی حس کنند یا ببینند

the memory or effect of someone or something bad that lived, existed, or happened in the past

خاطره یا تأثیر کسی یا چیز بدی که در گذشته زندگی کرده، وجود داشته یا اتفاق افتاده است.

second image that is not clear on a television or computer screen

تصویر دومی که روی صفحه تلویزیون یا رایانه واضح نیست

ghost2 verb [transitive]

to write something as a ghost writer

برای نوشتن چیزی به عنوان یک نویسنده ارواح

ghost
ghost

Example

The stars showed the way, but faintly, like lamps along a road for ghosts

Do you believe in ghosts

Hindus believe that ghosts are scared of fire

The former reporter ghosted Reagan’s autobiography

Moving soundlessly on his thick rubber soles, he ghosted swiftly down to the lowest platform

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat