grip به انگلیسی

From Longman Dictionary

grip1 /ɡrɪp/ ●●○ noun

روشی که چیزی را محکم نگه می‌دارید یا توانایی شما در انجام این کار

قدرت و کنترل بر کسی یا چیزی

درک چیزی

قسمت خاصی از دسته که دارای سطح ناصافی است تا بتوانید بدون لیز خوردن آن را محکم نگه دارید

توانایی چیزی برای ماندن روی سطح بدون لغزش

کسی که کارش حرکت دادن دوربین ها در حین ساخت یک نمایش تلویزیونی یا فیلم است

کیف یا کیف مورد استفاده برای مسافرت

grip2 ●●○ verb (grippedgripping)

چیزی را خیلی محکم نگه داشتن

تأثیر شدید بر کسی یا چیزی

جلب توجه و علاقه کسی

اگر چیزی روی سطحی را بگیرد، بدون اینکه لیز بخورد روی آن می ماند

Example

It’s hard to get a good grip on this box

She looked anxious and tightened her grip on her shoulder bag

This pen has a rubber grip for your fingers

She must have been six-teen or seventeen, and looked out at him with a poignancy that gripped his heart

gripped the banister and swung myself head over heels, then came out on the roof of a tower

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام