فـهرســت خدمــــات ≡

gum به انگلیسی

From Longman Dictionary

gum1 /ɡʌm/ ●●● S3 noun

[countable usually plural] your gums are the two areas of firm pink flesh at the top and bottom of your mouth, in which your teeth are fixed

[قابل شمارش معمولاً جمع] لثه‌های شما دو ناحیه گوشت صورتی سفت در بالا و پایین دهان هستند که در آن دندان‌های شما ثابت هستند.

a type of glue used to stick light things such as paper together

نوعی چسب که برای چسباندن چیزهای سبک مانند کاغذ به هم استفاده می شود

sticky substance found in the stems of some trees

یک ماده چسبنده که در ساقه برخی از درختان یافت می شود

gum2 verb (gummed, gumming)

o stick things together using glue

برای چسباندن چیزها به هم با استفاده از چسب

Example

Vitamin C is also important for healthy gums

The gum looks clear over them and they will soon be through

The Crows thought long hair was fashionable, and sometimes gummed horsetails into it to increase its length

My release is getting all gummed up

It is a good idea to open and close valves every so often to make sure that they don’t get gummed up

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat