فـهرســت خدمــــات ≡

gummy به انگلیسی

From Longman Dictionary

gum‧my /ˈɡʌmi/ adjective

یک هله هوله ی محبوب

چسبنده یا پوشیده از چسب

یک لبخند لثه ای لثه ها را در دهان کسی که دندان ندارند نشان می دهد

gummy
gummy

Example

a baby’s gummy fingers

She gave me a great, gummy grin which almost split her face in two

There was fire under the gummy icing that blood had formed on his forearm

There was a gummy label attached to several sharp shards

Sharing a club chair with Elliot, six-month-old Gabe keeps turning his irresistible gummy smiles on me

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat