head به انگلیسی

From Longman Dictionary

head1 /hed/ ●●● S1 W1 noun

the top part of your body that has your face at the front and is supported by your neck

قسمت بالایی بدن شما که صورت شما در جلو قرار دارد و توسط گردن شما حمایت می شود

ذهن یا توانایی ذهنی شما

در یک موقعیت دشوار یا ترسناک آرام و معقول باقی بماند

عدم توانایی در رفتار آرام یا معقول در یک موقعیت دشوار یا ترسناک

عاقل بودن و توانایی مقابله با شرایط سخت

یک رهبر یا مسئول یک گروه یا سازمان

مسئول یک مدرسه

جلو یا مهمترین موقعیت

در عبارات خاصی برای صحبت در مورد دیوانه یا بسیار احمق بودن شخصی استفاده می شود

جایی که یک رودخانه، دره و غیره از آنجا شروع می شود

بالای یک گیاه جایی که گل یا برگ آن رشد می کند

طول یک سر که برای اندازه گیری ارتفاع یا فاصله استفاده می شود

انتهای عریض یک ابزار بلند باریک یا قطعه ای از تجهیزات

لایه ای از حباب های سفید کوچک روی یک لیوان آبجو

قطعه ای از تجهیزات که اطلاعات موجود بر روی چیزی مغناطیسی مانند نوار ضبط یا هارد دیسک کامپیوتر را به پیام های الکتریکی تبدیل می کند که تجهیزات الکترونیکی می توانند از آن استفاده کنند.

منطقه بلندی از زمین که به دریا می‌چسبد – در نام‌ها استفاده می‌شود

مرکز یک نقطه متورم روی پوست شما

head2 ●●● S2 W2 verb

رفتن یا سفر به سمت یک مکان خاص، به خصوص به صورت عمدی

مسئولیت یک تیم، دولت، سازمان و غیره

قرار گرفتن در بالای لیست یا گروهی از افراد یا چیزها

اگر صفحه ای با نام، عنوان، تصویر و غیره خاص سرفصل می شود، آن را در بالای صفحه قرار می دهد

جلوی صف مردم بودن

با سر به توپ ضربه بزنی، مخصوصاً در فوتبال

It is coarse and irregular, involves the face, head, and extremities, and is accentuated by movements

Hwang is head of the local Communist Party, and is also a farmer

I picked up a hammer and hit the head of the nail as hard as I could

The march was headed by the Reverend Martin Luther King

They hear that there is a bull market to ride, and they do not care which direction the bull is headed

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام