فـهرســت خدمــــات ≡

hit به انگلیسی

From Longman Dictionary

hit1 /hɪt/ ●●● S1 W2 verb (past tense and past participle hit, present participle hitting)

to touch someone or something quickly and hard with your hand, a stick etc

لمس کردن کسی یا چیزی سریع و محکم با دست، چوب و غیره

به سرعت و با زور وارد چیزی یا کسی شدن

حرکت دادن سریع بخشی از بدن در برابر چیزی که باعث درد می شود

اگر به توپ یا جسم دیگری ضربه بزنید، با ضربه زدن به آن با چوب، چوب و غیره باعث می‌شوید که سریع به جلو حرکت کند

برای کسب امتیاز با ضربه زدن به توپ در یک بازی مانند بیس بال یا کریکت

فشار دادن یک قطعه در یک ماشین، ماشین و غیره تا کار کند

حمله کردن به چیزی یا زخمی کردن کسی با بمب، گلوله و غیره

اگر اتفاق بدی به جایی یا شخصی بیفتد، ناگهان اتفاق می افتد و بر مردم تأثیر بدی می گذارد

برای تجربه مشکلات، مشکلات و غیره

برای رسیدن به یک سطح یا عدد خاص

اگر واقعیتی به شما برسد، ناگهان به اهمیت آن پی می برید و متعجب یا شوکه می شوید

اگر بو یا منظره ای به شما برخورد کند، ناگهان آن را بو می کنید یا می بینید

برای رسیدن به مکانی

hit2 ●●● S3 W3 noun

چیزی مانند فیلم، نمایشنامه، آهنگ و غیره که بسیار محبوب و موفق است

موقعیتی که چیزی که هدفش چیز دیگری است آن را لمس می کند، به آن می رسد یا به آن آسیب می رساند

موقعیت زمانی که شخصی از یک وب سایت بازدید می کند

نتیجه جستجوی رایانه ای، به ویژه در اینترنت

احساس لذت حاصل از مصرف یک داروی غیرقانونی

قتلی که برای وقوع آن ترتیب داده شده است

This is somewhat like making the target broader so that it becomes easier to hit

He pulled out of the driveway without looking, and almost hit another car

I have to hit the books

Our site had 2000 hits in the first month

This time Dennis claimed hits on a destroyer while Osborne inflicted damage on a supply ship

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat