horse به انگلیسی

From Longman Dictionary

horse /hɔːs $ hɔːrs/ ●●● S1 W1 noun

حیوانی بزرگ و قوی که مردم سوار آن می شوند و برای کشیدن چیزهای سنگین از آن استفاده می کنند

قطعه ای از وسایل ورزشی در سالن بدنسازی که مردم از روی آن می پرند

horse
horse

Example

This means that the rider can help his horse should he peck on landing or hesitate into a fence

Meanwhile, Seb tied the reins of his horse to the back of the cart before sprinting towards the manor house

He kisses her and swings on to his horse

If you have a performance horse, be wary of prohibited substances

The horse was third favourite, quite well backed

نظرات بسته شده است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام