فـهرســت خدمــــات ≡

hurt به انگلیسی

From Longman Dictionary

hurt1 /hɜːt $ hɜːrt/ ●●● S1 W2 verb (past tense and past participle hurt)

برای صدمه زدن به خود یا شخص دیگری

برای احساس درد در بخشی از بدن خود

باعث ایجاد درد در قسمتی از بدن شما شود

ایجاد احساس بسیار ناراحت، ناراحت، غمگین و غیره به کسی

تأثیر بدی بر کسی یا چیزی داشته باشد، به ویژه از طریق کم موفقیت یا قدرتمند کردن آنها

hurt2 ●●● S3 adjective

تحمل درد یا جراحت

بسیار ناراحت یا ناراضی است زیرا کسی حرفی ناخوشایند، ناصادقانه یا ناعادلانه گفته یا انجام داده است.

hurt3 ●○○ noun [countable, uncountable]

احساس ناراحتی شدید به این دلیل که کسی، به ویژه کسی که به او اعتماد دارید، با شما بد یا ناعادلانه رفتار کرده است.

Example

I wanted to sit down, ’cause my leg was really hurting me

Most companies have been hurt by the economic slowdown

My neck felt stiff and my shoulder hurt

I don’t want anybody to get hurt

She already knew that she would but inside she felt a great hurt begin to grow

نظر دهی از قسمت بپرس مقدور است.

ساخت رزومه
دانشجو
دانش‌آموز
سفارش پروژه
کافه کتاب
جستجو
زبان انگلیسی
استخدام
chat