in به انگلیسی
From Longman Dictionary
in1 /ɪn/ ●●● S1 W1 preposition
used with the name of a container, place, or area to say where someone or something is
با نام ظرف، مکان یا منطقه برای گفتن اینکه کسی یا چیزی کجاست استفاده می شود
into a container, place etc
داخل ظرف، مکان و غیره
used to say how something is done or happens
برای بیان اینکه چگونه کاری انجام می شود یا اتفاق می افتد استفاده می شود
used with the names of months, years, seasons etc to say when something happens
با نام ماه ها، سال ها، فصل ها و غیره برای گفتن اینکه چه اتفاقی می افتد استفاده می شود
during a period of time
در طول یک دوره زمانی
at the end of a period of time
در پایان یک دوره زمانی
used with negatives or with ‘first’ to say how much time has passed since the last time something happened
با نگاتیو یا “اول” برای بیان اینکه از آخرین باری که اتفاقی افتاده چقدر زمان گذشته است استفاده می شود
used to name the book, document, film etc where something or someone appears
برای نامگذاری کتاب، سند، فیلم و غیره در جایی که چیزی یا شخصی ظاهر می شود استفاده می شود
making up the whole of something or included as part of something
کل چیزی را می سازد یا به عنوان بخشی از چیزی شامل می شود
doing or affecting a particular kind of job
انجام دادن یا تأثیرگذاری بر نوع خاصی از کار
wearing something
پوشیدن چیزی
used to talk about the state or situation of something or someone
برای صحبت در مورد وضعیت یا وضعیت چیزی یا کسی استفاده می شود
used to say what activity a group of people do
می گفت که یک گروه از مردم چه فعالیتی انجام می دهند
used to talk about the shape, arrangement, or course of something or someone
برای صحبت در مورد شکل، ترتیب، یا روند چیزی یا کسی استفاده می شود
used between a smaller number and a larger number to say how common or how likely something is
بین یک عدد کوچکتر و یک عدد بزرگتر برای گفتن اینکه چیزی رایج یا چقدر محتمل است استفاده می شود
used before a plural number or amount to say how many people or things are involved, or how many there are in each group
قبل از یک عدد یا مقدار جمع استفاده می شود تا بگوید چند نفر یا چیز درگیر هستند یا در هر گروه چند نفر هستند
used between a smaller number or amount and a larger one to say what a rate is
بین یک عدد یا مقدار کوچکتر و یک عدد بزرگتر برای بیان اینکه نرخ چیست استفاده می شود
used to say what colour something is or what it is made of
می گفت چیزی چه رنگی است یا از چه چیزی ساخته شده است
used to say what specific thing your statement is related to
برای گفتن اینکه بیانیه شما به چه چیز خاصی مربوط می شود
used to refer to the weather or the physical conditions somewhere
برای اشاره به آب و هوا یا شرایط فیزیکی در جایی استفاده می شود
used to say what feeling you have when you do something
می گفت وقتی کاری را انجام می دهید چه احساسی دارید
used before the name of someone or something when you are saying how they are regarded
قبل از نام کسی یا چیزی استفاده می شود وقتی می گویید چگونه در نظر گرفته می شود
used to say what person or thing has the quality you are mentioning
برای گفتن اینکه چه شخص یا چیزی کیفیتی را که شما ذکر می کنید دارد
used to name the substance, food, drink etc that contains something
برای نام بردن ماده، غذا، نوشیدنی و غیره که حاوی چیزی است استفاده می شود
used to say how many parts something is divided into
برای گفتن اینکه چیزی به چند قسمت تقسیم می شود استفاده می شود
while doing something or while something is happening, and as a result of this
هنگام انجام کاری یا زمانی که چیزی در حال وقوع است و در نتیجه این امر
in2 ●●● S1 W1 adverb
into or inside a container, place, vehicle etc
داخل یا داخل کانتینر، مکان، وسیله نقلیه و غیره
inside or into a building, especially your home or the place where you work
در داخل یا داخل یک ساختمان، به خصوص خانه یا مکانی که در آن کار می کنید
if a train, boat, or plane is in, it has arrived at a station, airport etc
اگر قطار، قایق یا هواپیما در داخل باشد، به ایستگاه، فرودگاه و غیره رسیده است
given or sent to a person or organization to be dealt with by them
به شخص یا سازمانی داده شده یا فرستاده می شود تا با آنها برخورد شود
if you write, paint, or draw something in, you add it in the correct place
اگر چیزی را بنویسید، نقاشی کنید یا بکشید، آن را در جای درست اضافه میکنید
if a player or team is in during a game of cricket, they are batting (bat)
اگر بازیکن یا تیمی در حین بازی کریکت حضور داشته باشد، در حال ضربه زدن است (خفاش)
if a ball is in during a game, it is inside the area where the game is being played
اگر در حین بازی توپی وارد شود، در داخل منطقه ای است که بازی در آن انجام می شود
if a politician or a political party is in, they have been elected
اگر یک سیاستمدار یا یک حزب سیاسی باشد، انتخاب شده اند
towards the centre
به سمت مرکز
when the tide is in, the sea by the shore is at its highest level
وقتی جزر و مد است، دریا کنار ساحل در بالاترین سطح خود قرار دارد
in4 noun
a way of getting the opportunity to do something or influence someone
راهی برای بدست آوردن فرصت برای انجام کاری یا تأثیرگذاری بر کسی
Example
European manufacturers are facing ever increasing competition from companies in the Far East
Everyone in town knew Archie
Alistair rushed in as we hoard the record loudly scraped off the turntable
Don’t write out cheques to your adviser – always make them payable to the company you’re investing in
The job is pretty boring, but it’s an in to a career in publishing